-
شوق زندگی
چهارشنبه 16 خردادماه سال 1386 20:59
شوق زندگی در رگهایمان جاریست هر چند گه گاه سرد می شود از جوشش مهربانی های ناکرده زیاد است هر چند دستانمان را زنجیر غرور و قلبمان را محبوس خود خواهی کرده باشیم.شکرانه ها بسیارند برای سجود ببینیم و نبندیم چشمهایمان را روی انوار شاد و گرم افتاب هر روز , لطافت پر شاپرک لمس کردنیس ت هر چند می پرد از روی سطح افکارت نا گها...
-
I MISS U
سهشنبه 15 خردادماه سال 1386 21:08
-
زندگی
جمعه 11 خردادماه سال 1386 10:25
زندگی شاید ریسمانی است که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد زندگی شاید آن لحظه مسدودی ست که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد آه ... سهم من این است سهم من این است سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد سهم من پایین رفتن از یک پله متروک است و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید :...
-
راز
جمعه 11 خردادماه سال 1386 10:23
من راز نگاهت را از آینه پرسیدم چشمان نجیبت را از دور پرستیدم مثل گل نیلوفر چشمان تو بهاری شد از پیش دلم رفتی و نفهمیدم مرز دل و چشم تو از شهر افق پیداست من سرخی گل را در خنده ی تو دیدم در شهر اقاقی ها تو پاک ترین عشقی من راز شگفتی را از باغ دلت چیدم لبخند زدی آرام بر گونه ی غمناکم من با گل لبخندت به حادثه خندیدم ای...
-
بهار
پنجشنبه 10 خردادماه سال 1386 19:32
من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم. ای بهار زندگی ام اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست اکنون که باهایم توان راه رفتن ندارد برگرد باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار...